سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کبوتر حرم
 
خاطرات خدمت در حرم امام‌رضا علیه‌السلام

اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى، الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً، کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ

اسم خودمو گذاشتم کبوتر حرم و خیالمو راحت کردم؛ همین؟

شعر زیر رو بخونید تا احساس شرمندگیمو بهتر درک کنید:

هر روز در سکوت خیابان دوردست
روی خطوط نازکی از سیم می نشست

وقتی کبوتران حرم چرخ می زدند
یک بغض کهنه توی گلو داشت ... می شکست ...

ابر سپیدی از سر گلدسته می پرید
جمع کبوتران خوش آواز خود پرست!

آنها که فکر دانه و آبند و این حرم
جایی که هرچقدر بخواهند دانه هست

آنها برای حاجتشان بال می زنند
اصلاً یکی به عشق تو آقا پریده است؟

رعدی زد آسمان و ترک خورد ناگهان
از غصه ی کلاغ، کلاغی که سخت مست ...

ابر سپید چرخ زد و تکه پاره شد
هرجا کبوتری به زمین رفت و بال بست

باران گرفت - بغض خدا هم شکسته بود
اما کلاغ روی همان ارتفاع پست ...

آهسته گفت: من که کبوتر نمی شوم
اما دلم به دیدن گلدسته ات خوش است

سروده ی مژگان عباسلو




موضوعات مرتبط:

به‌تاریخ چهارشنبه 85/12/23 به‌قلم احمد عبداله‌زاده مهنه
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان
لوگوی دوستان لوگوی دوستان لوگوی دوستان
نگاه‌های دیگر



بالای صفحه



اینجا خانۀ خودتان است. کبوتر حرم